متفکران

وبلاگ فاطمه سادات حسینی نسب

سلام وخیر مقدم

باسلام به سایت متفکران خوش آمدید 

ما برای شما مطالبی درمورد امامان معصوم گرداوری کرده ایم 
وامیدوارم خواندن این مطالب برای شما سود مند باشد 



گرداوری کننده مطالب فاطمه حسینی

۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۸:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

کودکی عالم

حدیثی درباره‏ کودکی حضرت هادی است، که نمی‏دانم شنیده‏اید یا نه؛

وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه

به بغداد آورد،

حضرت هادی که در آن ‏وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‏اش در مدینه ماند. پس از آن ‏

که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس ‏و جو کرد و وقتی شنید

پسر بزرگ حضرت جواد، علی ‏بن ‏محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛

ما باید به فکرش باشیم.

معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن ‏جا

کسی را که دشمن اهل‏بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او

به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام «الجنیدی»، که جزو

مخالفترین و دشمن‏ترینِ مردم با اهل‏بیت علیهم‏السّلام بود – در مدینه از این قبیل علما آن ‏

وقت بودند – برای این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدبِ این

بچه کنم، تا نگذاری هیچ ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن ‏طور که ما می‏خواهیم، تربیت

کن.

اسم این شخص – الجنیدی – در تاریخ ثبت شده است.

حضرت هادی هم – همان‏طور که گفتم – در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت

بود؛ چه کسی می‏توانست در مقابل آن مقاومت کند.

بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ا‏ی که به دستش

سپرده بودند، سؤال کرد.

الجنیدی گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب برای او بیان می‏کنم، او

بابهایی از ادب را برای من بیان می‏کند که من استفاده می‏کنم!

اینها کجا درس خوانده‏اند؟!

گاهی به او، وقتی می‏خواهد وارد حجره شود، می‏گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد

شو – می‏خواسته اذیت کند – می‏پرسد چه سوره‏‌ای بخوانم. من به او گفتم سوره‏ بزرگی؛

مثلاً سوره‏ آل‏عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است!

اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!

ارتباط این کودک – که علی‏الظاهر کودک است، اما ولی‏الله است؛ «و آتیناه الحکم صبیا» –

با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد یکی از شیعیان مخلص اهل‏بیت!

شد غلامی که آب جو آرد                                           آب جوی آمد و غلام ببُرد

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

ظهور نور ولایت


چون هنگام ولادت حضرت جواد الا ئمّه علیه السلام نزدیک شد، حضرت ابوالحسن ، امام رضا علیه السلام مرا به همراه همسرش ، خیزران مادر حضرت جواد علیه السلام با یک نفر قابله (ماما) داخل یک اتاق قرار داد و درب اطاق را بست .
وقتى نیمه شب فرا رسید، ناگهان چراغ خاموش شد و اتاق تاریک گشت ؛ و ما ناراحت و متحیّر شدیم که در آن تاریکى ، در چنین موقعیّتى حسّاس چه کنیم ؟
در همین تشویش و اضطراب به سر مى بردیم که ناگاه درد زایمان بر خیزران عرض شد؛ و اندکى بعد وجود مبارک و نورانى حضرت ابوجعفر، محمّد جواد علیه السلام از مادر تولّد یافت و با ظهور طلیعه نورش تمام اتاق روشن گشت .
حکیمه گوید: به مادرش ، خیزران گفتم : خداوند کریم به واسطه وجود مبارک و نورانى این نوزاد عزیز، تو را از روشنائى و نور چراغ بى نیاز گردانید.
پس چون نوزاد بر زمین قرار گرفت ، نشست و نور تشعشع انوار الهى ، تمام اطراف بدنش را فرا گرفت ، تا آن که صبح شد و پدر، بزرگوارش حضرت ابوالحسن ، علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام تشریف آورد؛ و با لبخندى 

ادامه مطلب...
۲۷ دی ۹۵ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

ضامن اهو

امام رضا (ع)            میگریم آنقدر که کمی وا شود دلم

در بین زائران شما جا شود دلم

بر بال کفتری دل خود را نوشته ام

باید کدام صحن تو انشا شود دلم ؟

یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است

کاری کن ای عزیز زلیخا شود دلم

آنقدر نذر کرده ام آقا که روز حشر

با دست پر محبتت امضا شود دلم

اکسیر کن مرا به عیار نگاه خود

چون طاق صحن کهنه مطلا شود دلم

“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق”

عاشق شدم که حضرت عیسی شود دلم

دارد دوباره می ترکد بغض عاشقت

قدری بخند بلکه که خنثی شود دلم

مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من

دست مدد بگیر که پیدا شود دلم

۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

احادیث زیبا از امام هشتم

امام رضا

1- سه ویژگى برجسته مؤمن

لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

 

مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا  سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم  رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.

 

2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى

« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».

پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.

 

3- نظافت

« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».

از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.

 

4- امین و امیننما

« لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».

امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.

 

5- مقام برادر بزرگتر

« أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».

برادر بزرگتر به منزله پدر است.

 

6- دوست و دشمن هر کس

« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».

دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.

 

 

7- نام بردن با احترام

« إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه ».

چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.

 

 

8- بدى قیل و قال

« إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ ».

به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.

 

 

ادامه مطلب...
۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

احدیثی از امام موسی کاظم(ع)

۱. قَالَ علیه‌السلام: یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَسْتَبْطِئَهُ‏ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یَتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)

فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزی‌رسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].

 

۲. وَ قَالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیه‌السلام یتَوَکلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ.(بحارالانوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)

مردى گفت: از امام کاظم علیه‌السلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.

 

۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى کتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَکتَبَ علیه‌السلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَکنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)

عبداللَّه‌بن‌یحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیه‌السلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیه‌السلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.

 

۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ لِکلَامِک وَجْهَینِ فَإِنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ الْبَخِیلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ کنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاک أَعْطَاک مَا لَیسَ لَک وَ إِنْ مَنَعَک مَنَعَک مَا لَیسَ لَک.(کافی، جلد۴، صفحه۳۹)

مردى از امام کاظم علیه‌السلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مى‏پرسى، به‌درستى‌ که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.

 

۵. قَالَ علیه‌السلام لِبَعْضِ شِیعَتِهِ: أَی فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فِیهِ هَلَاکک فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَک أَی فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کانَ فِیهِ نَجَاتُک فَإِنَّ فِیهِ هَلَاکک.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)

به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بى‏گمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بى‏گمان هلاکت تو در آن است.

 

۶. قَالَ علیه‌السلام:‏ إِیاک أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَیهِ فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ.(بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.

 

۷. قَالَ علیه‌السلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ کفَّتَی الْمِیزَانِ کلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ.( بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.


۸. قَالَ علیه‌السلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یزْهَدَ فِی أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یخَافَ آخِرُهُ.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)

بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: به‌راستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بى‏علاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.

 

۹. قَالَ علیه‌السلام:‏ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْیا وَ الدِّینِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْیا فَإِنَّک لَا تَمُدُّ یدَک إِلَى شَی‏ءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَک إِلَیهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّک لَا تَجِدُ أَعْوَاناً یعِینُونَک عَلَیهِ.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)

فرمود: دستاورد دنیا و دین [آخرت‏]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دست‌درازى بر آن، بر تو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تو را در آن کمک کنند.

 

۱۰. قَالَ علیه‌السلام:‏ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْوَسْوَاسِ أَکلُ الطِّینِ وَ فَتُّ الطِّینِ وَ تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ بِالْأَسْنَانِ وَ أَکلُ اللِّحْیةِ وَ ثَلَاثٌ یجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.( بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)

ادامه مطلب...
۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

دعایم به اجابت نمی رسد

                                                                         بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

راوی می گوید: امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو آیه در کتاب خدا وجود دارد که آن دو را می جویم ولی نمی یابم.

امام علیه السلام فرمود: آن دو آیه کدام است؟
عرض کردم: سخن خداوند عز و جل که می فرماید:
ادعونی استجب لکم
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را و ما او را می خوانیم و اجابتی نمی بینیم.
امام علیه السلام فرمود: گمان کرده ای خداوند خلاف وعده کرده است؟
عرض کردم: نه
فرمود: پس چرا اجابت نمی شود؟
عرض کردم: نمی دانم.
فرمود: ولی من تو را آگاه می کنم.
هر کس دستوراتی را که خداوند به او داده است اطاعت کند آنگاه او را از دعا بخواند او را اجابت می کند.
عرص کردم: راه دعا کردن چیست؟
امام علیه السلام فرمود: باحمد خداوند شروع می کنی و نعمتهای را هم که به تو داده است به زبان می آوری سپس او را شکر می گویی و بعد از آن بر پیامبرصلی اللّه علیه و آله صلوات می فرستی و گناهان خود را یادآوری می شوی بو به آنها اعتراف می کنی و از آنها به خداوند پناه می بری. این است راه دعا کردن.
آنگاه فرمود: آیه دیگر کدام است؟
عرض کردم: سخن خداوند که می فرماید:
وماانفقتم من شی فهو یخلقه و هو خیرالرازقین.
و آنچه اتفاق می کنید خداوند عوض آن را می دهد و او بهترین روزی دهندگان است. 
ومن انفاق می کنم اماعوض آن را نمی بینم.
امام علیه السلام فرمود: آیاگمان کرده ای خداوند خلاف وعده کرده است؟
عرض کردم: نه
فرمود پس چرا عوض آن را نداده است؟
گفتم: نمی دانم.
فرمود: اگر کسی مال حلال را بدست آورد و در راه حلال انفاق کند، در همی را انفاق نمی کند مگراینکه عوض آن را به او داده می شود. 

۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

زندگی نامه امام محمد باقر(ع)

امام محمد باقر


امام امام محمد باقر پنجمین امام شیعه در روز اول رجب مصادف با روز جمعه در سال 57 هجری دیده به جهان گشود، پدر گرامی ایشان امام سجاد (ع) و مادر بزرگوارش فاطمه دختر امام حسن بود. به این جهت ایشان را علوین و هاشمین (علوی و هاشمی از دو سو) خوانده اند. نام مبارک ایشان محمد و کنیه اش “ابوجعفر” است و دارای 4 لقب مشهور می باشند. مشهورترین لقب ایشان “باقر” است که پیشتر رسول خدا در حدیث جابر بر ایشان نهاده اند. 3 ساله بود که واقعه عاشورا اتفاق افتاد و 38 سال در کنار امامت پدر عزیزش امام سجاد(ع) بود و با شهادت ایشان در سال 95 هجری دوران امامت ایشان آغاز شد . این دوران به گواهی امام صادق (ع) نوزده سال و دو ماه ادامه یافت و با حکمرانی پنج تن از خلفای اموی هم زمان بود 

ادامه مطلب...
۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

زندگی نامه امام سجاد (ع)

امام علی بن الحسین(ع)، معروف به "زین العابدین" و "سجّاد" و مکنّی به ابوالحسن و ابومحمد، در پنجم شعبان سال 38 قمری دیده به جهان گشود.
مادرش، شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی ایران بود، که پس از حمله مسلمانان به امپراتوری ساسانیان و پیروزی مسلمانان در آن نبرد، اسیر شد و به همراه سایر اسیران ایرانی به مدینه منتقل گردید و به پیشنهاد امیرمؤمنان(ع) در انتخاب همسر، آزاد و مختار گشت. وی در میان تمامی جوانان و صاحب منصبان مدینه، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را اختیار و به عقد ازدواج وی در آمد و از آن هنگام به "سیّدة النّساء" معروف شد.
وی چند سالی بیش در بیت امام حسین(ع) زندگی نکرد. زیرا در هنگام تولد تنها فرزندش امام زین العابدین(ع) در سال 38 قمری بدرود حیات گفت.
امام سجّاد(ع) پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین(ع) در محرم سال 61 قمری، در 23 سالگی به مقام عظمای امامت نایل آمد و در سخت ترین و دشوارترین تاریخ امت اسلام، رهبری شیعیان و محبّان اهل بیت(ع) را بر عهده گرفت و راه و روش پدران و نیاکان پاک نژاد خویش را استمرار بخشید.
آن حضرت، در واقعه کربلا حضور فعال داشت و از آغاز مبارزه امام حسین(ع) بر ضد یزید بن معاویه، در کنار آن حضرت بود و در سفر آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به عراق و سرزمین کربلا، وی را همراهی می نمود.
ولیکن در روز عاشورا که تمامی یاران امام حسین(ع) به اذن آن حضرت و پس از آن، خود امام حسین(ع) وارد میدان کارزار شده و با دشمنان به نبرد جانانه پرداختند و سرانجام مظلومانه به شهادت رسیدند، امام زین العابدین(ع) بر اثر عروض بیماری و تب شدید از جنگ با دشمنان بازماند و به اراده الهی از آن واقعه خونین، جان به در برد، تا به عنوان حجت خدا بر روی زمین و امام امت و جانشین پدرش اباعبدالله الحسین(ع)، سکان کشتی طوفان زده امت را هدایت و رهبری نماید.
ادامه مطلب...
۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

باقر العلوم

     امام باقر              دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر

که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا

کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده

سلاطین جهان یکسر گداى حضرت باقر

زبان از وصف او لکن، قلم از مدح او عاجز

که جز حق کس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر

نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم

به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر

به ذرات جهان یکسر بود او هادى و رهبر

که جان عالمى گردد فداى حضرت باقر

برو کسب فضیلت کن چو مردان خدا اى دل

ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر

اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یکتا

بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر

ز اندوه و غم و محنت بود آسوده و راحت

بزیر سایه و تحت لواى حضرت باقر


۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب

زین العابدین

        امام سجاد                     بعد از آن موقع سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوخته ی کرب و بلا سهم تو شد


بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینه ها سهم تو شد


بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد


بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت
خطبه ی اشک برای شهدا سهم تو شد


بعد از آن واقعه در هروله ی آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبه ی «لا» سهم تو شد


بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد


خیمه ی نور تو در فتنه ی شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد


بعد از آن واقعه، ای زینت سجاده ی عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد


بعد از آن واقعه، ای کاش که می مردم من
مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد


بعد از آن واقعه ی سرخ ، حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد

 

۲۵ آذر ۹۵ ، ۱۷:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه حسینی نسب