۱. قَالَ علیهالسلام: یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یَتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)
فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزیرسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].
۲. وَ قَالَ رَجُلٌ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیهالسلام یتَوَکلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ.(بحارالانوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)
مردى گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.
۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى کتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَکتَبَ علیهالسلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَکنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)
عبداللَّهبنیحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیهالسلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیهالسلام [در جواب] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.
۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ لِکلَامِک وَجْهَینِ فَإِنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ الْبَخِیلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ کنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاک أَعْطَاک مَا لَیسَ لَک وَ إِنْ مَنَعَک مَنَعَک مَا لَیسَ لَک.(کافی، جلد۴، صفحه۳۹)
مردى از امام کاظم علیهالسلام درباره [معنى] جواد پرسید. امام علیهالسلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مىپرسى، بهدرستى که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.
۵. قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ شِیعَتِهِ: أَی فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فِیهِ هَلَاکک فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَک أَی فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کانَ فِیهِ نَجَاتُک فَإِنَّ فِیهِ هَلَاکک.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)
به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بىگمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بىگمان هلاکت تو در آن است.
۶. قَالَ علیهالسلام: إِیاک أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَیهِ فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ.(بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.
۷. قَالَ علیهالسلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ کفَّتَی الْمِیزَانِ کلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلَائِهِ.( بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.
۸. قَالَ علیهالسلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یزْهَدَ فِی أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یخَافَ آخِرُهُ.(تحف العقول، صفحه۴۰۸)
بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: بهراستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بىعلاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.
۹. قَالَ علیهالسلام: اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْیا وَ الدِّینِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْیا فَإِنَّک لَا تَمُدُّ یدَک إِلَى شَیءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَک إِلَیهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّک لَا تَجِدُ أَعْوَاناً یعِینُونَک عَلَیهِ.(بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)
فرمود: دستاورد دنیا و دین [آخرت]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دستدرازى بر آن، بر تو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تو را در آن کمک کنند.
۱۰. قَالَ علیهالسلام: أَرْبَعَةٌ مِنَ الْوَسْوَاسِ أَکلُ الطِّینِ وَ فَتُّ الطِّینِ وَ تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ بِالْأَسْنَانِ وَ أَکلُ اللِّحْیةِ وَ ثَلَاثٌ یجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ.( بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)